نکاتی برای داستان سرایی برند

داستان سرایی یا استوری تلینگ یک هنر است، برندسازی هم علم است و با هم بازاریابی قدرتمند را تشکیل می دهند. بهترین بخش این است که داستان ها را می توان با همه کانال های بازاریابی ادغام کرد تا مخاطبان شما را درگیر کند. در این مقاله، ما بر روی نکات داستان سرایی تمرکز خواهیم کرد که برای هر برندی قابل استفاده است، بنابراین شما می توانید آنها را امتحان کنید و ببینید چه چیزی در بین مخاطبان هدف شما مقبول می شود.

داستان سرایی چیست؟

باید بدانیم که داستان سرایی برند در دنیای بازاریابی درحال شتاب بیشتری است و دلایل خوبی هم وجود دارد. از نظر علمی ثابت شده که داستان ها با هر نوع ژانری همیشه توجه افراد را به خود جلب می کنند. در واقع داستان ها فعالیت مغز را تحریک می کنند و این همان درگیر کردن مخاطب با برند است. وقتی قسمت هایی از یک داستان را می خوانیم یا می شنویم، نورون های مغز ما شروع به شلیک می کنند انگار وجود ما پر می شود از اینکه بعدش چه شد را متوجه شویم.

اما در مورد ایده داستان سرایی برند، سردرگمی های زیادی وجود دارد. شما در ابتدا نمیدانید چه داستانی با چه نگاهی مخاطب را جذب میکند. اشتباهات فاحش میتواند از همان ابتدا منجربه تخریب برند شود.

شما در حالت ایده‌آل ، می‌توانید آنچه را که برای آن تلاش میکنید را تنها در دو یا سه کلمه خلاصه کنید. نایک به معنای برتری ورزشی است، نه کفش‌های کتانی یا تجهیزات ورزشی. دیزنی مخفف شادی خانوادگی است – نه پارک های موضوعی یا فیلم. این کار را برای برند خود انجام دهید.

ارزش

ویژگی های شخصیتی شرکت شما ارزش هایی هستند که آن را تعریف می کنید. بسیاری از شرکت‌ها به‌طور تصادفی می‌گویند ارزش‌هایشان کلماتی مانند صداقت، نوآوری و غیره است، اما آنها این کلمات را به این دلیل انتخاب می‌کنند که به نظر خوب می‌آیند، نه به این دلیل که واقعاً نشان دهنده شخصیت برند آنهاست.

ارزش های یک شرکت میتواند بهترین رفتار با کارمندان باشد. به عبارت دیگر، اگر برای فروشنده‌اتان که قوانین را برای رسیدن به یک معامله بزرگ تغییر می‌دهد، ارزش زیادی قائل هستید، «صداقت» ارزش شما نیست. برنده شدن است. ارزش های دروغین و شعارگونه را کنار بگذارید و واقعا به آنچه انجام میدهید بها بدهید.

موردی برای داستان سرایی برند

خب چرا داستان سرایی برند اهمیت دارد؟ حقیقت این است که بازار شلوغ تر از همیشه است و رقابت برای جلب توجه مشتریان دشوارتر از یک دهه پیش است.خرید مشتری از شما مبتنی بر اعتماد به شما شده است. بهترین راه برای دستیابی به مشتری که تصمیم می گیرد چه چیزی و چه زمانی بخرد، این است که از اصرار به خرید ازمحصولات خود دست بردارید و بیشتر روی چرایی وجود کسب و کارتان تمرکز کنید. هنگامی که داستان را تعریف می‌کنید و ارزش‌های خود را توضیح می‌دهید، مشتریانی را درگیر می‌کنید که ارزش‌های شما را بشناسند و به اشتراک بگذارند.

مواقعی که افرادی را پیدا می‌کنید که ارزش‌های شما را به اشتراک می‌گذارند، احتمال بیشتری وجود دارد که به شما وفادار بمانند (اگرچه می‌دانیم که حتی وفاداری به برند نیز تغییر کرده است). سپس داستان شما تبدیل به استراتژی شرکت شما می شود که برند شما را به جلو می برد. این ایده ای است که بن هوروویتز، سرمایه گذار ریسک پذیر مطرح کرده است.

هدف چیست ؟

او گفت: “شما می توانید یک محصول عالی داشته باشید، اما یک داستان قانع کننده، شرکت شما را به حرکت در می آورد. اگر داستان عالی نداشته باشید، ایجاد انگیزه در افراد برای پیوستن به شما، کار بر روی محصول و ترغیب مردم به سرمایه گذاری روی محصول دشوار است. فهمیدن اینکه چرا شرکت شما باید انتخاب شود و سپس داستان گویی برای مشتریان احتمالی  از طریق پیام های بازاریابی، پست در رسانه های اجتماعی، وبلاگ، تبلیغات و ویدئوها، هدف غایی داستان سرایی برند است.”

داستان سرایی، هدف برند را منتقل می کند:

مصرف کنندگان امروزی فقط منفعلانه از برندها خرید نمی کنند. آنها خریدهای خود را برابر هویت و ارزش های خود می بینند. معنای این امر برای بازاریابان این است که بازاریابی موثر دیگر نمی تواند فقط به منظور تبلیغ یک محصول برای استفاده آن باشد. بازاریابی موفق باید بتواند هدف، جامعه و فرهنگی ایجاد کند که مصرف کنندگان بتوانند به اشتراک بگذارند و بخشی از آن باشند.

“هدف” در مورد ارزش ها است – ارزش هایی در مورد اینکه شما چه کسی هستید، برای چه چیزی ایستاده اید، چه کاری برای دیگران انجام می دهید، اهدافی که به آنها خدمت می کنید. یک هدف قانع کننده به مصرف کنندگان راهی می دهد تا با برند و ارزش های شما ارتباط برقرار کنند. همینطور بدانند که چگونه محصولات یا خدمات شما ارزش واقعی را به زندگی مردم می افزایند. برندهایی که می توانند با موفقیت مشتریان را بر اساس این ارزش های مشترک هدف قرار دهند، برندهایی هستند که در نهایت مورد توجه قرار میگیرند و به سرمایه های خوبی می رسند.

به همین دلیل است که برندهای بزرگی مانند نایک، کوکاکولا، پپسی و آدیداس برای ارتباط بهتر و جذب مشتریان خود به هدف نویسی روی آورده اند. بنابراین حالا چه فکر میکنید؟ چه چیزی باعث می شود برخی از شرکت ها تا این حد موفق باشند در حالی که برخی دیگر شکست می خورند؟

نکات داستان سرایی یا استوری تلینگ؟

ارتباط عاطفی ایجاد کنید.

به آخرین باری فکر کنید که ارتباط عاطفی با یک برند یا تجارت را تجربه کرده اید. چه تاثیری بر درک شما از برند داشت؟ آیا کم و بیش مجبور به تعامل با شرکت بودید؟

داستان سرایی روشی قدرتمند برای استفاده از احساسات مخاطبان است. این به مشتریان اجازه می دهد تا بهتر با شما ارتباط برقرار کنند و کسب و کار شما را به عنوان یک برند مفید ببینند تا یک نهاد بی چهره. این به مشتریان اجازه میدهد تا خود را بخشی از کسب و کار شما بدانند.

الهام بخش باشید.

چگونه می توانید از طریق داستان گویی به مخاطبان خود الهام بخشید؟ می توانید با افراد در صنعت خود مصاحبه کنید، تجربیات خود را در یک پادکست به اشتراک بگذارید، یا محتوای تولید شده توسط کاربر را در بازاریابی ایمیلی خود به کار بگیرید. تمام فضاهایی را در نظر بگیرید که می‌توانید از کارمندان، مشتریان و رهبران فکری و تفاوت‌سازان داستان بگیرید.  سپس تعیین کنید کدام کانال‌های بازاریابی، مخاطبانی دارند که می‌توانند تحت تأثیر داستان‌شما قرار بگیرند.

 هر زمان که ممکن است از تصاویر یا ویدیوهای جذاب استفاده کنید.

داستان‌ها اغلب با کلمات مرتبط هستند، اما به یاد داشته باشید که تصاویر از پیام‌های شما پشتیبانی زیادی می‌کنند. در واقع، عکس‌ها و فیلم‌ها می‌توانند به اندازه کلمات نوشته شده، ارتباطات عاطفی برقرار کنند.

 از محتوای تولید شده توسط کاربر استفاده کنید.

لازم نیست به تنهایی به داستان سرایی نزدیک شوید. در واقع، برخی از قوی‌ترین محتوایی که می‌توانید از آن استفاده کنید، از کاربران شما می‌آید. آیا مشتریان شما تجربیات خود را با شرکت شما در رسانه های اجتماعی به اشتراک می گذارند؟ آیا کسب و کار شما نظرات مثبتی از سوی افرادی دارد که با شما تعامل داشته اند؟ داستان هایی که مشتریان، خوانندگان، کاربران یا دنبال کنندگان شما می گویند (به عبارت دیگر، محتوای تولید شده توسط کاربر) را می توان برای داستان سرایی خودتان، به گونه ای که طبیعی و صادقانه به نظر برسد، تغییر کاربری بدهید.

 معتبر باشید

به نظر می رسد که این امر ناگفته نماند، اما نکته مهم در هنگام داستان گویی این است که آن را واقعی نگه دارید. نسبت به برند خود از جمله ارزش ها، باورها و هدف آن صادق باشید. تظاهر به چیزی که نیستید برای افرادی که از قبل شما را می شناسند آزاردهنده است و افرادی را که در نهایت شما را واقعی می بینند سردرگم و ناامید می کند.

جمع‌بندی

در این مطلب سعی کردیم شما را با نکات اصلی داستان سرایی برند و بازاریابی آشنا کنیم.  این نکات می توانند به شما کمک کنند تا با مخاطبان خود به روش هایی ارتباط برقرار کنید که احساس خوب کنند. سعی کنید از داستان‌ها در هر یک از کانال‌های بازاریابی خود استفاده کنید و ببینید آیا منجر به رفتارهای متفاوت از سوی مخاطبین یا جامعه هدف شما می‌شود یا خیر.